پیچیده گیج
1- تائويي كه به زبان آيد، تائوي حقيقي نيست. پس شروع ميكنم به گفتن. پيچيدهي گيج. مثل موهاي تو. ميبيني؟ باز هم تو! بي تو چه معنايي دارد، درمان و دارو. بي درد تو، نوشدارو بيمزه است! حتي قبل از مرگ سهراب! ميبيني؟ پس از جنگ جهاني روز اول، دادائيسم موهايت به سورئاليسم زندگيام منجر شده... آخ! از بالاي ابرها افتادم؛ روي پيچيدهي گيج!
2- صداي شبناك شرشر ناودانها، نسيم شرجي شمال كه از پنجره ميوزد، و موسيقي Treason. و من همچنان متلاطم در التهاب فاصله، به پتو پيچيدهام. عصري خيس شدم كنار ساحل، با باران و موج دريا و تائو در نيزار. هنوز كمي نم دارم. خدا با تائو كمي مرهم روي دردم گذاشت. گرچه، طراوت هم به رطوبت تبديل خواهد شد.
3- از اوهام چشمهاي من، تا واقعيت چشمهاي تو. از واقعيات خيالي من، تا خيالات واقعي تو. از شهر من، تا شهر تو. از رودخانهي سمت راست، تا آپارتمانهاي سمت چپ. فاصله دچار التهاب كم و زياد شدن است. و سياهي من هنوز پيداست، بر متن سفيد تو. و سفيدي تو پيداست، در دنياي تاريك من. به قول خودت «اين چرخ خواهد گشت؛ چرخانتر از حالا!...». تبديل. تغيير. اينهمه راه آيا ممكن است؟ از واقعيت چشمهاي شب، تا تخيل چشمهاي سحر...
4- غروب دلتنگ يك روز مردادي. نور كمرنگ آبي آسمان ريخته روي دفتر. خستگي يك تن از سفر برگشته، خستگي يك ذهن از آشوب برگشته. برگشته به همين غروب دلتنگ مردادي با سكوت مشكوكش. عاشقها بچه ميشوند. من هم ترانههاي عاشقانه گوش ميدهم! چه به روزم آمد و ميآيد، نميدانم؛ هرچه بود عجيب بود و هست؛ غريب بود و هست. اما تو، بودي و نبودي. هستي و نيستي! بود و نبودِ عجيب من! هستي و نيستي غريب من! بگذار كلماتم هم سبك باشند و عاشق...
غروب دلتنگ يك روز از مردادي كه از نيمه هم گذشته. در سراشيبي تند تابستان، دلتنگيام از جنس فصل آينده است. پاييز. يادش بخير!... دلم تنگِ دلتنگي است. دلم لنگِ تنهايي است. نشستهايم روي اين سراشيبي به جاي آنكه بدويم. كنار مفهوم واژهي «عجيب» كه روي اين روزهايمان نشسته. «فردا» در چارخانههاي تقويم ما، غرق در مه است. «امروز» هم معلوم نيست كجاست!
نور كمرنگ آبي آسمان كه روي دفترم ريخته بود كم كم دارد بخار ميشود و واژههايم همجنس شب ميشوند. پس تمام ميكنم حكايت غروب و دلتنگ و يك روز مردادي را...
...
وبلاگم در تاريخ نيمهي مرداد، چهار ساله شد...
در صفحه سيزدهم نشريهي پيك كانون فرهنگي ايرانيان سن ديگو، درباره من و كارهام نوشته شده. يه جور مصاحبه درباره من و فعاليتهاي فرهنگيم در اينترنت. از مسئولين اين كانون فرهنگي در سن ديگو و جناب آقاي آريا فاني بابت اين كارشان و تمام فعاليتهاي فرهنگيشان در آن سوي دنيا تشكر مي كنم. فايل PDF شماره 110 نشريه پيك را از اين لينك دانلود كنيد.
قالبساز آنلاين تكميل شد، تست شد و نسخهي نهايي آن درخدمت دوستان است! امتحانش كنيد و نظرتان را در اين قسمت بگوييد.