انتزاع خيس
خطوط باران ميبارد بر سطوح. بر مستطيل پنجرهي روبرو. بر مربّع موزاييكهاي ايوان. بر پرسپكتيو كوچه. و نفوذ ميكند به حجم باغچه. انتزاع شب آن سوي ِ پنجره، با انعكاس ِ سطوح ِ خيس عميق شده.
چهرهي من از پنجره ميافتد بر موزاييكهاي ايوان، كنار نور مرتعشي همرنگ چراغ تيربرق كوچه. وقتي به بيرون نگاه ميكنم چهره به من نگاه ميكند. پنجره را باز ميكنم و چهره از پنجره به نيستي ميجهد. خنكاي باراني ميوزد. و حالا بي شيشه به منظره نگاه ميكنم. بي چهره. يك انعكاس كم شد. سردم شد. خنكاي هوا كجاي منظرهي چندبعدي بود كه نديدمش؟
سطوح خيس افقي، عموديها را باز مينمايند. و عموديها به همان اندازه بازنمودي هستند از انعكاسها. كداميك واقعيترند؟! به خودم ميلرزم. خنكا در من نفوذ كرده. پنجره را ميبندم. چهره به منظره بازميگردد.
من ِ شفاف از ميان سطوح خيس به چهرهاي نگاه ميكند كه پشت پنجره در اتاق نشسته. من ِ شفاف سردش نيست. و همراه خطوط ميبارد بر سطوح. بر مستطيل پنجره روبرو. بر مربع موزاييكهاي ايوان. بر پرسپكتيو كوچه.
بودِ تو را با نمودت بيشتر احساس ميكنم. نمودي از استعدادي غريزي و گيج كه داشت خوابش ميبرد. خدا را شكر كه هنوز خوابمان نبرده!
همسر گرامي وبلاگش "كرساكف" را همچنان با نوشته ها و نقاشي هايش به روز مي كند.
در ميان پيامهاي نوشته قبلي، از ا.ح.ح. تشكر ميكنم بابت يادآوري به جايش. خودم هم از اين بابت خشنود نبودم. نوشته هاي اين مدت در واقع ميان پرده هايي بودند براي استراحت ذهن. باز هم ممنون!
دوستاني كه در مورد قالبساز آنلاين به مشكل برميخورند لطف كنند مجددا سوال نفرمايند: قالبساز آنلاين با امكانات جديد سرويس دهندگان به روز نشده. اميدوارم تا نوروز بتوانم نسخه بهينه شده اش را در اختيارتان بگذارم.
به بهانه كنكور ارشد كتابهاي خوبي دارم ميخوانم. تا همين جايش هم كلي بُرد كردهام! اصلا فكرش را نميكردم در ميان اين همه كار بتوانم اينها را مطالعه كنم.