در نقد کمپین نخریم تا بگندد

نخریم تا بگندد؟! در نقد کمپینی منفعلانه که به مردم آدرس غلط می‌دهد!

در پی توئیت دیروزم، چند نفر از دوستان خواستند در مورد علت نقدم نسبت به کمپین #نخریم_تا_بگندد توضیح بیشتری بدهم. در آن توئیت گفته بودم مردم تفاوت تورم و کاهش ارزش ریال را با گرانفروشی نمیدانند و مقصر اصلی این ناآگاهی نخبگانی هستند که به جای آموزش و تحلیل درست، سال‌هاست عقده‌گشاییهای سیاسی‌شان را در رسانه‌ها می‌شنویم. ذکر این نکته هم ضروری است که من تخصصی در اقتصاد ندارم و سعی می‌کنم بر اساس دانش عمومی‌ام در این زمینه در مورد علت ناکارآمدی و مشکل اساسی کمپین #نخریم_تا_بگندد توضیح دهم.

نکته اول اینکه بیماری اقتصاد ما «تورم» است نه گران‌فروشی گرانفروشان. تصور خیلی از مردم به اشتباه این است که دلیل رشد قیمت‌ها گران‌فروشانی هستند که برای سود بیشتر قیمت محصولاتشان را بالا می‌برند و کسی نیست جلوشان را بگیرد. در این تصور، اگر دولت سر هر خیابان یک مأمور تعزیرات بگمارد و با گرانفروشان برخورد کند مشکل اقتصاد حل می‌شود! این تصور اشتباه احتمالا ناشی از گزارش‌های سخیف صدا و سیما و فارس و تسنیم و… است و محصول شعارهای پوپولیستی مسئولان. اما واقعیت رشد قیمت‌ها چیست؟

ما دو نوع تورم داریم. نوع اول تورم «کشش تقاضا» یا Demand-pull inflation است. این نوع تورم وقتی اتفاق می‌افتد که نسبت تقاضا به عرضه بیشتر است و به طور کلی در تأمین محصولات کمبود جدی وجود داشته باشد. در این حالت تولیدکنندگان یا واردکنندگان قیمت کالا را بالا می‌برند تا تعادل عرضه و تقاضا را به نفع خودشان حفظ کنند. بخشی از علت گرانی خودرو در ایران به این دلیل است.
اما تورمی که خصوصاً این روزها بیش از پیش درگیر آن هستیم از نوع دوم یعنی تورم «فشار هزینه» یا Cost-Push inflation است. تورمی که وقتی به وجود می‌آید که هزینه‌های تولید به هر دلیلی بالا میرود و تولیدکننده ناچار است برای ادامه تولید افزایش قیمت داشته باشد. دو دلیل عمده برای این نوع تورم در کشور وجود دارد که همبسته هم هستند.
دلیل اول کاهش ارزش ریال است. همان چیزی که مردم به اشتباه آن را «افزایش نرخ ارز» می‌نامند! کاهش ارزش پول ملی باعث می‌شود هزینه‌های ریالی تولیدکنندگان بالا برود. برای مثال تأمین یک واحد مواد خام یک دلار است. وقتی ارزش ریال سقوط می‌کند، همان یک دلار برای تولیدکننده با مبلغ ریالی بیشتری باید تأمین شود. پس تولیدکننده ناچار است قیمت مصرف‌کننده را بالا ببرد.

این افزایش قیمت به معنای سود بیشتر برای تولیدکننده نیست! بلکه برای بقای تولید است.
دلیل دوم افزایش دستوری دستمزدهاست. برای مثال یک کارخانه تولیدی در فرودین امسال، طبق مصوبه دولت باید ۵۷ درصد افزایش حقوق در نظر بگیرد. طبیعی است که این افزایش دستمزد باید از راه افزایش قیمت محصولات تأمین شود، در غیر اینصورت باید نیروها تعدیل یا کیفیت محصول کم شود. بنابراین این افزایش قیمت هم به خاطر سود بیشتر نیست. البته که افزایش دستمزد به خاطر دستکاری در نظام عرضه و تقاضا در مقیاس وسیع، منجر به تورم نوع اول هم می‌شود!

ما این دور باطل را هر سال تکرار می‌کنیم. بیایید مرور کنیم: به خاطر اقتصاد دولتی/رانتی/انحصاری و سیاست خارجی ماجراجویانه و رویکرد غرب‌ستیزانه، دولت هر سال دچار کمبود ارز می‌شود و با چاپ پول (افزایش نقدینگی) ارزش ریال افت می‌کند. با کاهش ارزش ریال، هزینه تولید بالا می‌رود و تورم «فشار هزینه» ایجاد می‌شود و اجناس گران می‌شود. به خاطر جبران این تورم، دولت حداقل حقوق را افزایش می‌دهد. با افزایش دستمزدها تورم «کشش تقاضا» هم به تورم قبلی اضافه می‌شود. به این دور باطل در علم اقتصاد مارپیچ قیمت-دستمزد یا Wage-Price Spiral می‌گویند.

حالا تصور کنید کمپینی مثل #نخریم_تا_بگندد حتی در صورت موفقیت چه نتیجه‌ای در این سیستم مریض اقتصادی دارد؟ آیا تولیدکننده‌ای که تولید محصولش هزار تومان خرج داشته، و حالا به خاطر افت ارزش ریال (افزایش نرخ ارز) و افزایش دستمزدها برای خودش سه هزار تومان خرج دارد، با تحریم مردمی محصول خود را به قیمت سابق می‌فروشد تا نگندد؟!!! طبیعی است که در صورت ادامه این روند تولیدکننده منصرف شده، کارگران خود را به ناچار اخراج می‌کند و سرمایه خود را تبدیل به دلار/مسکن می‌کند یا حداقل در بانک می‌گذارد و بدون هیچ دغدغه‌ای با سود دریافتی به زندگی خود ادامه می‌دهد! نتیجه این کمپین در صورت موفقیت، افزایش نرخ بیکاری و کمبود محصولات در بازار است، که در اینصورت دولت ناچار میشود آن را وارد کند و در نتیجه باز هم تورم بیشتر به کمبود کالا اضافه می‌شود!
اما چاره چیست؟! من اقتصاددان نیستم و می‌دانم درمان بیماری هلندی و رکود تورمی در کشورهای توسعه‌یافته هم کار بسیار پیچیده‌ای است. اما ریشه‌ها را می‌توانم تشخیص دهم: دلیل اصلی افت ارزش ریال و کمبود ارز چیست؟ تحریم‌ها. دفعه بعد که فریادهای «مرگ بر آمریکا» را شنیدیم، یادمان باشد تحریم‌های ناشی از غرب‌ستیزی پتانسیل‌های اقتصادی ما را حتی از یک کشور آفریقایی کمتر کرده و نه تنها دولت، که بخش خصوصی را هم فلج کرده. در چنین اقتصاد کت‌بسته و منفعلی چه توقعی داریم؟ نتیجه این سیاست غلط، چیزی جز تورم و مرگ تدریجی برای خودمان نیست.
البته که دلایل ثانوی دیگری هم هست. مثل نفرین نفت و دولتی/انحصاری بودن بخش‌های مهمی از اقتصاد. آن هم دولتی که ولع کنترل و دست‌اندازی به همه چیز را دارد و با استخدام‌های بی‌رویه دائم چاق‌تر و قلچماق‌تر شده است. اما حواسمان باشد: تا وقتی با دنیا سر جنگ و دعوا داریم، آش همین است کاسه همین.

این متن در قالب یک پست اسلایدی اینستاگرامی نیز اینجا منتشر شده است.


منتشر شده در تاریخ

در موضوع

,

توسط

درباره اینها هم بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  1. مجید محمدی نیم‌رخ
    مجید محمدی

    عالی بود تشکر میکنم از آگاهی بخشی

    1. حامد بیدی نیم‌رخ

      ممنون از شما که خوندید.

  2. مسعود نیم‌رخ
    مسعود

    حالا اگه رفتی و 8 سال اون جای دنیا رو هم لسیدی و محل اون حیوان با وفا رو هم بهت نگذاشتند، یابو نباش و بفهم که تو هم آدرس درستی نمیدی. خیلی بده که آدم خودشو روشنفکر فرض کنه ولی در واقع معلول ذهنی باشه.

    رک و نیشدار گفتم چون فکر میکنم یک تلنگر کوچک بیدارت نمیکنه.

    قشر متوسط و ضعیف ندارند که بخرند، این کمپین حرفش با کسانی است که به خاطر صلاح اجتماع تحمل ندارند و با هر قیمتی نیاز خودشون رو برطرف می‌کنند.