وضعیت امروز اکوسیستم فناوری و نوآوری ایران در مقایسه با آنچه در دنیا میگذرد فاجعه است. فاجعهای که نه به خاطر ناتوانی متخصصان ایرانی، که عمدتا به خاطر موانع متعدد عظیمی است که بر سر راه رشد آن گذاشته است. با تغییر دولت خوشبینی چندانی به برداشته شدن این موانع عظیم نداریم. طبق تجربه تاریخی دولتهای اصلاحطلب دلایلی کافی برای ادعای «نگذاشتند» دارند. اما نباید یادمان برود به هر حال رئیس شورای عالی فضای مجازی، نمایندگان دولت در کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه، وزارتخانههای مرتبط و شرکتهای تابعه آنها با تغییر دولت میتوانند تغییر کنند و اگر ارادهای جدی وجود داشته باشد، میتواند منشأ تغییر رویکرد شود و هوای تازهای در اکوسیستم فناوری و نوآوری دمیده شود. بنابراین هر چند خوشبین نیستیم، اما امیدواریم و مطالبهگر.
از تغییر رویکرد گفتم چون علت اصلی تمام موانع عظیم نظیر فیلترینگ گسترده شبکههای اجتماعی و گوگلپلی، اختلالات شبکه و سرعت پایین اینترنت، تشکیل نهادهای نوظهور کنترلگر نظیر ساترا و کمیسیون تنظیمگری، مزیتبخشی به ترافیک داخلی و نقض بیطرفی شبکه، پلمپ و مسدودسازی استارتاپها و پلتفرمهای داخلی به بهانههای بیربط، ممنوعیت واردات آیفون و در نهایت تحریمهای بینالمللی که منجر به قطع ارتباط اقتصادی مردم ایران با جهان و تشدید عقبماندگی ما شده است، همراه با دهها مصداق دیگر ناشی از یک رویکرد کلی است. رویکردی که میرود تا مردم ایران را از جغرافیای اقتصادی و فناوری جهان کاملا حذف کند. رویکردی که به طور خلاصه دسترسی مردم به فناوری را موضوعی امنیتی میبیند. رویکردی که هنوز و همچنان خود را در جنگ با جهان توسعهیافته میداند، نه بخشی از آن. رویکردی که رئیسجمهوری منتخب در مناظراتش به درستی از آن به «قفس» تعبیر کرد.
چنین تغییر رویکردی باید در جوهره گفتمان دولت نهادینه شده باشد تا شاید بتواند اثرگذار باشد. نتیجه این تغییر رویکرد باید آن شود که ایران بخشی از شبکه به شدت درهمتنیده جهانی شود. چه در سطح اقتصادی و چه در سطح فناوری. در چنین تغییر رویکردی دیگر ما به دنبال «شبکه ملی اطلاعات» به عنوان شبکهای مستقل از اینترنت با دیوارهایی قطور گرداگرد آن نخواهیم بود. در چنین فضایی استارتاپهای ایرانی یکی از بهترین مقاصد سرمایهگذاریهای بینالمللی خواهند بود و دیگر سقف رشدشان محدود به مرزهای کشور نخواهد بود. در چنین شرایطی فعالسازی پتانسیل عظیم متخصصان فریلنسر در حوزه فناوری میتواند درآمدهای ارزی فراوانی مستقیما نصیب مردم کند. دیگر اکوسیستم ما آکواریومی دورفتاده از اقیانوس فناوری جهانی نخواهد بود و با حضور شرکتهای بزرگ فناوری در ایران بازیگران اکوسیستم در تراز جهانی قرار میگیرند. در این بدهبستان جهانی از آنجا که کاربران ما منافع مالی به سرویسهای بینالمللی میرسانند و ما میزبان دادههایشان هستیم، از قضا در موضع برابرتری برای گفتگو و مذاکره برای بومیسازی خدماتشان قرار میگیرند و قدرت چانهزنی جهانی ما در قبال آنها افزایش مییابد. آن زمان است که ما برای تأمین امنیت سایبری گدایی روسیه را نمیکنیم و با وارد کردن نقشآفرینان مختلف ناچار نیستیم به شرکتهای چینی بابت سختافزارهای دست چندمشان باج دهیم.
برای رسیدن به چنین وضعیتی، دولت باید فرمان سفت و محکمی را بچرخاند و مسیر را از سراشیبی دره فناوریستیزی تغییر دهد. در برخی مواد برنامه هفتم توسعه و لایحه عفاف و حجاب و لایحه همکاری امنیت سایبری با روسیه و دهها مصوبه و لایحه دیگر مرتبط با فناوری تجدید نظر کند و در گام اول، برای اثبات برادری شبکههای اجتماعی را رفع فیلتر کند. هر چند خوشبین نیستیم، اما امیدواریم و برای همین هم مطالبهگر میمانیم.
- این یادداشت به سفارش کاماپرس نوشته شده است.
دیدگاهتان را بنویسید