مجله «رسانه فرهنگ» به مدیرمسئولی دکتر هادی خانیکی در هر شماره خود پروندهای را با یک سردبیر میهمان منتشر میکند و در شماره تابستان ۱۴۰۱ خود پروندهای را با موضوع «کنشگری آنلاین» به سردبیری دکتر محمد رهبری اختصاص داد. مطالعه تمام مطالب این شماره ارزشمند را به علاقمندان به این موضوع پیشنهاد میکنم. اینجا یادداشتی را که برای این شماره نوشته بودم بازنشر میکنم.
تجربه مخالفت فراگیر با طرح صیانت و جلوگیری از تصویب آن با وجود اراده حاکمیت مبنی بر کنترل اینترنت و اصرار گروههای تندرو در مجلس روی نسخهای پر اشکال برای پیروی از این اراده، اتفاقی تاریخی و کمنظیر است که ارزش آن را دارد از زوایای مختلف مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. به خصوص در شرایطی که پیشقراولان چنین پویشی را نه ارکان سنتی جامعه مدنی، که بازیگران جدیدی شکل دادند که پیش از این قدرت همگرایی موثر آنها را کمتر شاهد بودهایم.
همانطور که اینترنت در بازار و تجارت منجر به شکلگیری استارتاپها و پلتفرمهای تجاری نوآورانه شده و در دولتها نیز دسترسی به بسیاری از خدمات را ذیل دولت الکترونیک تسهیل کرده است، در جامعه مدنی نیز به عنوان رکن سوم منجر به تحولات قابل توجهی شده است. رابطه بین شهروندان با یکدیگر و رابطه شهروندان با دولتها با فراگیری پلتفرمها و ابزارهای آنلاین شکل دیگری به خود گرفته است و جنبشهای اجتماعی و فعالیتهای داوطلبانه در فرمهای جدیدی سازماندهی میشوند. مأموریتها و فعالیتهایی که پیش از این تنها در قالب سمنها، احزاب و اصناف امکان ظهور و اثرگذاری داشتند، امروزه به شکلی دیگر در قالب گروههای تلگرامی، رسانههای شخصی یا کمپینهای جمعآوری امضا طرح و پیگیری میشوند. این شکلها و قالبهای جدید شاید از نظر انسجام و استحکام ساختار و همینطور قدرت ارتباط ایجاد شده همتراز با نهادها و سازمانهای گذشته نباشند، اما ویژگیهای دیگر آن نظیر عدم وابستگی به مکان فیزیکی برای گردهم جمع شدن، گستردگی جغرافیایی اعضا و سرعت ارتباط بین آنها، راحتی شکلگیری، انتشار ویروسی، سرعت اثرگذاری، و در مواردی خصلت نامتمرکز، بدون رهبر و غیرسلسلهمراتبی بودن امکاناتی را ایجاد کرده که از نظر کارکرد و اثرگذاری نهایی، با فرمهای قدیمیتر جامعه مدنی قابل رقابت هستند.
در چنین فضایی است که فعالیتهای مؤثری در برابر حاکمیت شکل میگیرد که پیشران آنها نه احزاب و سازمانهای مردمنهاد رسمی و نه رسانههای متمرکز نظیر روزنامهها و سایتهای خبری است. بلکه این خود شهروندان هستند که گویی شکل نوینی از دموکراسی مستقیم را تجربه میکنند و عرصه عمومی را به دست خود میگیرند و بازیگران سنتی جامعه مدنی را به دنبال خود میکشند. اینجاست که اهمیت و نقش «فناوریهای شهروندی» یا Civic Technologies مطرح میشود. فناوریهایی که عمدتا بر بستر اینترنت مشارکت مدنی را بهبود میبخشد و شهروندان را قادر میسازد تا بتوانند روی تصمیمات و سیاستگذاریها اثر بگذارند. این اثرگذاری در صورت همراهی نخبگان جامعه میتواند بسیار مطلوب واقع شود.
تجربه مخالفت فراگیر با طرح صیانت را میتوان از این منظر به عنوان یک مطالعه موردی کمنظیر بررسی کرد. مخالفتی که توسط تعداد کمی از متخصصان حوزه آیتی شروع شد، و خیلی زود به پویشی قدرتمند و مستمر از طرف شهروندان تبدیل شد. اگرچه این پویش ماهیتی نامتمرکز و بدون رهبر داشت، اما نقش پلتفرم جمعآوری امضای «کارزار» به عنوان فناوری شهروندی نقشی محوری و کلیدی بود و به فراگیری و استمرار این پویش کمک قابل توجهی کرد. تعداد بالای امضاها به عنوان یک عدد نمادین و سرعت رشد آن خیلی زود به شهروندان اعتماد به نفس لازم را داد تا بتوانند نسبت به دیده شدن اعتراضشان امیدوار باشند. هر چند ۲۶ تیرماه ۱۴۰۰ با وجود ۲۰۰ هزار امضا در مخالفت با طرح «صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی»، این طرح در مجلس ذیل اصل ۸۵ به کمیسیونی مشترک ارجاع داده شد، اما نه تنها اعتراضات کمرنگ نشد بلکه دور جدیدی از آن شکل گرفت. امضاها به رکورد بینظیر یک میلیون رسید و گروههای تلگرامی، استوریهای اینستاگرامی و هشتگهای توییتری پر شد از ابراز مخالفت با این طرح و بازنشر محتواهایی که توسط رسانههای مستقل شخصی متخصصان، حقوقدانان، کنشگران و اینفلوئنسرها تولید و منتشر میشد. همچنین جلساتی با حضور پرشمار شهروندان در کلابهاوس درباره بررسی طرح صیانت و تبعات تصویب آن برگزار میشد که گاه با حضور نمایندگان مجلس و طراحان طرح صیانت ساعتها طول میکشید. جلساتی متعدد با میزبانانی متنوع که تصور برگزاری آنها به صورت حضوری در یک مکان هم از نظر محدودیتهای جغرافیایی و هم از نظر اعطای مجوز برای آن جمعیت ممکن نبود. در چنین فضایی بود که احزاب، نهادهای صنفی و رسانههای رسمی نظیر روزنامهها و خبرگزاریها نیز به این پویش پیوستند و با حمایتهایشان قدرت بیشتری برای چانهزنی با نمایندگان مجلس دادند.
پلتفرم کارزار نیز در راستای مأموریت تعریف شده خود ابزارهای ویژهای را در اختیار امضاکنندگان قرار داد. از جمله لندینگپیج اختصاصی مخالفت با طرح صیانت که تلاش میکرد با آموزش مطالبهگری مؤثرتر توسط شهروندان، آنها را از اسلکتیویسم دور کند، و همچنین ابزار تولید موشنگرافیک اختصاصی برای اعلام مخالفت با طرح صیانت که در پنل کاربری در دسترس امضاکنندگان قرار گرفت. این ابزار خیلی سریع تبدیل به ترند جدید اعلام مخالفت با طرح صیانت شد و هزاران نفر موشنگرافیکهایی اختصاصی با نام خودشان در شبکههای اجتماعی شخصیشان منتشر کردند. این نوع از «فناوری شهروندی» نیز برای اولین بار بود که در ایران برای یک مطالبه مدنی استفاده میشد و به خاطر شخصیسازی محتوای ایجاد شده توانست توجه بسیاری از مردم را به خود جلب کند.
همچنین گروههای مختلفی با هدف کمک داوطلبانه به این کارزار به صورت خودجوش شکل گرفت. گروههایی در تلگرام و واتساپ که نام اکثر آنها «طرح صیانت» بود و اقشار مختلف آنها را به صورت نامتمرکز تشکیل میدادند و نگارنده به عنوان مدیرعامل کارزار شانس دعوت و عضویت در بسیاری از آنها را داشتم. در این گروهها بحثهای مفصلی شکل میگرفت، تقسیم کار انجام میشد و افراد از ظرفیتهای یکدیگر برای همافزایی بیشتر استفاده میکردند. اگرچه در بسیاری از این گروهها خروجی ملموسی ایجاد نمیشد، اما در برخی موارد نیز ویدیوی تولید شده توسط داوطلبان چنان وایرال میشد که خیلی زود سر از شبکههای تلویزیونی در میآورد و تبدیل به نماد جدیدی از این پویش مدنی در اینستاگرام میشد. در برخی از این گروههای تلگرامی و واتساپی نیز که از مدتها پیش توسط فعالان و مدیران استارتاپی با هدف شبکهسازی فعالیت داشتند، گفتگوها و همفکریهایی شکل میگرفت که در نهایت منجر به انتشار یک بیانیه یا اعتراض هماهنگ میشد. نظیر بیانیه معروف به بیانیه ۵۰ استارتاپ که بازتاب وسیعی در رسانهها پیدا کرد و باعث شد ادعای نمایندگانی که دم از حمایت از پلتفرمهای بومی در قالب طرح صیانت میزدند بیاعتبار شود. در پی چنین بیانیهای نهادهای صنفی نیز شروع به انتشار بیانیههایی در مخالفت با طرح صیانت کردند. این بیانیههای نهادهای رسمی نیز اگرچه بسیار موثر بود، اما به واسطه ساختار تشکیلاتی و محافظهکاری ناشی از فعالیت ذیل مجوزها دیرتر منتشر شدند و همانطور که گفته شد شهروندان به واسطه چابکی گروههایی بدون ساختار پیش از آن سریعتر دست به کار شده بودند. همه اینها نشان میدهد که نگاه ما به جامعه مدنی باید مطابق با تحولات دیجیتال به روز شود. همانگونه که استارتاپهای نوآورانه تجاری نوع عملکرد کسبوکارها را متحول کرده است و دولت و بانکداری الکترونیک شیوه خدماتدهی دولتی را تغییر داده است، فناوریهای شهروندی و استارتاپهای اجتماعی نیز در کنار پلتفرمهای آنلاین ارتباطی و شبکههای اجتماعی فرم جدیدی از جامعه مدنی را پیش روی ما گذاشته است. بر بستر این فضای نوین است که کنشگران مدنی فارغ از جناحبندیهای سنتی سیاسی و با وجود اختلاف نظر و سلیقه عمیقشان در سایر حوزهها کنار هم قرار گرفتند تا بتوانند علیرغم دستاندازیها و فشارها و تهدیدها و توهینها و تهمتها، و با وجود اراده و اصرار مشکوک اعضای تندرو کمیسیون بررسی طرح صیانت بر تصویب هر چه سریعتر این طرح پر از اشکال، موفق شوند کمیسیون را منحل کنند و این طرح را مسکوت بگذارند.
دیدگاهتان را بنویسید