روزنامه هممیهن در تاریخ سوم آبان ۱۴۰۱ گزارشی با عنوان «تزریق قطرهچکانی کاربران» منتشر کرد و به فیلترینگ فراگیر شبکههای اجتماعی در بحبوحه اعتراضات و ایده کوچ اجباری به پیامرسانهای ایرانی پرداخت. در این گزارش بنیامین نجفی گفتگویی با من داشت که اینجا بخش مربوط به صحبتهای خودم را بازنشر میکنم:
در شرایط فعلی انتظار میرفت که کاربران پیامرسانهای داخلی افزایش پیدا کنند و استقبال بیشتری از آنها صورت بگیرد. در این رابطه حامد بیدی، کارشناس حوزه فناوری اطلاعات در گفتوگو با «هممیهن» میگوید: «اصلیترین علت این مسئله نه امکانات و فیچرها و نه لزوما محدودیتهای زیرساختی است، بلکه عامل اصلی عدم اعتمادی است که کاربران به این بسترها و پلتفرمها دارند و حس تجربه منفی که برای کاربران رقم میزند. چون کاربران احساس میکنند به ناچار باید به یک کوچ اجباری بروند، نه اینکه مزیتهای رقابتی و کیفیت بهتر این پلتفرمها آنها را جذب کرده باشد.»
عضویت دستوری در پیامرسانها
تمام آمارهای رسمی و غیررسمی که در رابطه با پیامرسانهای داخلی وجود دارد، باید در یک چارچوب مشخص ارائه و در قالب آن تحلیل شود. خیلی از این پیامرسانها به صورت دستوری عضو و کاربر گرفتهاند، دانشگاهها و سازمانهای مختلف برای دانشجویان یا افرادی که به آنها خدمات میدهند مجبور شدهاند پیامرسانهایی را نصب کنند. پیش از این هم دانشگاه آزاد و دانشگاه پیام نور چنین اقدامی را انجام دادند و یکسری خدماتشان را از طریق این پیامرسانها ارائه میدادند. بنابراین خیلی از اینها باعث میشود کاربری که بخواهد از آن خدمات استفاده کند، ناچار به نصب آن اپلیکیشن شود و در اغلب موارد یکبار برای همیشه است و محدود به استفاده از همان خدمات است.
سرمایهگذاریها و حمایتهای غیرشفاف
نکته مهم درباره این موضوع فرایند غیرشفاف مربوط به سرمایههایی است که در قالب مبالغ، کمکها و زیرساختها در اختیار این پیامرسانها و سهامدارانشان قرار گرفته است. برخلاف اغلب شرکتهای استارتاپی که به صورت مستقل و خصوصی مشغول فعالیت هستند و جدا از مالکیت و سهامداریشان فرایند جذب سرمایه آنها توسط شرکتهای «ویسی» یا همان شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر انجام میشود که تا حد زیادی شفاف و قابل رهگیری است، اما این پیامرسانها معمولا به صورت سازمانی و غیرشفاف حمایت میشوند و از منظر مقرونبهصرفهگی و از جنبه تجاری، وضعیت این پلتفرمها در هالهای از ابهام قرار دارد.
عدم اعتماد و حس منفی در تجربه کاربری
در بازه زمانی اخیر که واتسآپ و اینستاگرام فیلتر شده است، شاید توقع برود که بخش زیادی از مردم سراغ اپلیکیشنهای داخلی بروند اما میدانیم که هیچکدام از اینها با اقبال عمومی روبهرو نشدند که اصلیترین علت آن نه امکانات و فیچرها و نه لزوما محدودیتهای زیرساختی است، بلکه عامل اصلی عدم اعتمادی است که کاربران به این بسترها و پلتفرمها دارند و حس تجربه منفی که برای کاربران رقم میزند. چون کاربران احساس میکنند به ناچار باید به یک کوچ اجباری بروند، نه اینکه مزیتهای رقابتی و کیفیت بهتر این پلتفرمها آنها را جذب کرده باشد. حتی اگر کاربری از این اپلیکیشنها استفاده کند با یک پیشقضاوت و پیشفرض ذهنی منفی مواجه است که در مبحث طراحی تجربه کاربری در طراحی محصولات دیجیتال مسئله مهمی است.
تنگنظری و مسدودسازی و محدودسازی
مانع اصلی این موضوع که چرا شرکتهای خصوصی وارد این زمینه نمیشوند – مانند بقیه زمینهها که شاهد موفقیتهای چشمگیر استارتاپهای صاحبنام هستیم – علتاش به تنگنظری و مداخلاتی که حاکمیت در محتوا ایجاد میکند و باعث میشود بخش عمده از مسئولیت محتواها متوجه مدیران آن پلتفرم شود برمیگردد. درخواست حذف محتواها و نظارت مستمر تمام محتواها باعث میشود که کاربران احساس ناامنی کنند. بعضی از گروهها و فعالیتها در برخی از پیامرسانها به واسطه و به اتهام فعالیت غیرقانونی سیاسی داخلی مسدود و محدود شدهاند. بسیاری از پلتفرمهای داخلی خصوصا در زمینه پیامرسانها به واسطه ساختار غیرارگانیکی که در آن بستر شکل گرفته و دستوری بودن آنها از نظر کیفی و زیرساختی فاصله زیادی با موارد مشابه بینالمللی دارد. بسیاری از مدیران این پلتفرمها پیش از این هم اعلام کردند درصورتی که بخواهند سرویس روبینو جایگزین اینستاگرام در ایران شود، هنوز آمادگی و زیرساختهای فنی آن وجود ندارد و امکان میزبانی از این حجم از کاربران فعال را ندارد. این پلتفرمها تلاش میکنند که بودجههای بیشتری بگیرند و صرفا با بودجه بتوانند توسعه پیدا کنند.
- پیشنهاد میکنم متن کامل این گزارش را اینجا بخوانید.
- زیرعنوانهای متن فوق را خودم جایگزین کردهام.
دیدگاهتان را بنویسید